loading...
سایه
آخرین ارسال های انجمن
ریحانه بازدید : 270 یکشنبه 16 آبان 1395 نظرات (3)
چی لازم دارم:
برای مرنگ (روی شیرینی):
🍳3 زرده تخم مرغ
🍳200 گرم شکر
🍳2 سفیده تخم مرغ
🍳150 گرم آرد

برای داخل شیرینی:
300 گرم گردو خرد شده
50 میلی لیتر کره ذوب شده
1 لیوان شکر
1 کیک ساده که با دست خرد کردین(3 یا 4 تخم مرغی)
1 تخم مرغ
200 میلی لیتر خامه
1 قاشق چایخوری دارچین
پوست نصف لیمو، رنده شده
-
برای لایه اول:
1 کیک ساده که با دست خرد کردین(3 یا 4 تخم مرغی)
آرد رو الک کنین.
زرده های تخم مرغ و 40 گرم شکر رو خوب با همزن بزنین، در ظرف دیگه، سفیده های تخم مرغ و بقیه شکر رو با همزنی که تمیز کردین بزنین تا مثل برف سفید شه.مخلوط زرده هارو آرام آرام به مخلوط سفیده ها اضافه کنین و با لیسک با دقت زیرو رو کنین تا مخلوط شن.بعد آرد رو به مخلوط الک کنین و با لیسک زیرو رو کنین.
برای داخل شیرینی،در یک ظرف بزرگ دیگه،گردوها، شکر، کره، کیک، دارچین، تخم مرغ، خامه و پوست لیمو رو اضافه کنین و مخلوط کنین، کیک دیگه ی خرد شده رو هم روی سینی فر که کاغذ روغنی گذاشتین پخش کنین، بعد مخلوط گردویی رو روش بریزین و یکنواخت کنین، بعد مرنگی که حاضر کردین رو با قاشق روی مخلوط گردویی بصورت یکنواخت بزارین یا از کیف ماسوره کمک بگیرین.(خط خط فشار بدین)
در فر گرم شده 170 درجه، 7-8 دقیقه بپزین بعد پایین فرتون رو خاموش کنین و 15-20 دقیقه دیگه بزارین بمونه فر تا روش کمی سرخ شه.
برای سرو کردن، بعد از سرد شدن، روش پودر شکر الک کنین و بببرید
ریحانه بازدید : 256 جمعه 14 آبان 1395 نظرات (0)
داستانک/گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!
پرسیدند: «چه می کنی؟»
پاسخ داد: «در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.»
گفتند: «حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد.»
گفت: «شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که خداوند می پرسد زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟ پاسخ میدهم: هر آنچه از من بر می آمد!»
ریحانه بازدید : 311 سه شنبه 11 آبان 1395 نظرات (1)
روزیاتو/ مهارت یادگیری را می توان یکی از مهم ترین توانائی های انسان برشمرد. به گفته نویسنده های کتاب «آن را ماندگار کنید: دانش یادگیری موفق»، انسان ها در تمام طول عمر خود به یادگیری و به خاطر سپاری نیاز دارند. هنری رودریگر، پیتر براون و مارک مک دنیل، در این رابطه بیان داشته اند که به طور مثال، برای پیشرفت در کار باید در آن حوزه مهارت کسب نموده و دوره های آموزشی یا تحصیلی مرتبط را پشت سر گذاشت. اگر یادگیرنده خوبی باشید، بدون شک از مزیت های آن در بخش های مختلف زندگی خود در آینده بهره خواهید گرفت.
نخستین مساله مربوط به آموزش، به خاطرسپردن آموزه هاست. متاسفانه تکنیک هایی که اصولا در مدارس به کار گرفته می شوند چندان کاربردی نیستند و به همین خاطر، بیشتر دروسی که در این دوره یاد می گیرید، پس از مدتی از خاطرتان خواهد رفت.
برای مقابله با چنین عادات بدی، می توانید از برخی از ترفندهای یاد شده در کتاب «آن را ماندگار کنید» بهره بگیرید که تعدادی از آنها در ادامه این مطلب ذکر شده اند.
بازیابی: بازیافت از حافظه
برای به یاد آوردن یک ایده، روش یا تکنیک همیشه به حافظه خود رجوع کرده و آن را بازیابی می کنید. فلاش کارت ها دقیقا مصداق همین امر هستند: آنها شما را مجبور می کنند موضوع موردنظرتان را از پستوی حافظه بیرون بکشید، نه اینکه مثل تکنیک های هایلایت کردن آنها را در ذهنتان دفن کنید. دلیل تاکید بر موثربودن بازیابی این است که موجب تقویت هر چه بیشتر مجراهای عصبی که مسوول پردازش ایده در ذهن هستند، می شود.
روانشناسان این مقوله را «تاثیر آزمایشی» می نامند: «هنگامی که سعی در یادآوری اطلاعات دارید، به خاطر آوردن آن در آینده آسان تر خواهد بود.» نویسنده های یاد شده همچنین بیان داشته اند که امتحان گرفتن از دانش آموزان فقط وسیله ای برای ارزیابی دانش آنها نیست، بلکه ابزاری مفید برای یادگیری به شمار می رود.
شرح دادن: ارتباط دادن ایده های جدید با دانش موجود
هنگامی که سعی دارید ایده های جدید را به زبان خود مطرح کنید، در واقع در حال شرح مساله هستید.
«اینکه بتوانید در مورد روش یادگیری جدید خود بیشتر توضیح دهید، به دانش قبلی شما بستگی دارد. هر چه قدرت یادگیری شما بالاتر باشد و بتوانید آن را به موضوعات گوناگون ربط دهید، به شما کمک خواهد کرد تا آن موضوع را در آینده بهتر به یاد بیاورید.»
به طور مثال، هنگامی که در کلاس درس فیزیک حضور دارید و معلم در حال آموزش مبحث انتقال گرماست، سعی کنید مفهوم آن را به زندگی واقعی خود ربط دهید. به این صورت که مثلا، در ذهن خود تداعی کنید که وقتی یک فنجان قهوه در دست دارید چگونه گرمای آن به دستان شما هم منتقل می شود.
جایگزین کردن: تفکیک موضوعات مختلف
هنگامی که به طور همزمان روی چند موضوع مختلف کار می کنید، در واقع در حال جایگذاری هستید. هنگامی که در حال یادگیری یک موضوع تازه هستید، اگر آن را با مثال های گوناگون همراه کنید، بهتر آن را یاد خواهید گرفت.
جایگزین کردن به شخص کمک می کند تا در زندگی واقعی خود، اول به دنبال تشخیص نوع مشکلی که با آن روبه رو هست بگردد و سپس به دنبال راهکار برای حل آن باشد.
تولید: پاسخ دادن پیش از یادگیری
هنگامی که به مساله ای پاسخ می دهید پیش از آنکه پاسخ آن به شما آموزش داده شده باشد، در واقع در حال تولید هستید. وقتی در مورد پرسش یا موضوعی که هیچ اطلاعاتی در رابطه با آن ندارید، کنکاش کرده و به دنبال جواب باشید، پاسخ درست آن را بهتر یاد خواهید گرفت و برای مدت طولانی تری هم در ذهنتان باقی خواهد ماند.
پیرو تحقیقی که روی دانش آموزان انجام شده است، مشخص شد آنهائی که از ابتدا دو کلمه مرتبط در اختیار آنها قرار داده شده، مثل «پا-کفش» در به یادآوری کلمه دوم با مشکل بیشتری مواجه بوده اند تا کسانی که این ترکیب به صورت جای خالی، یعنی «پا – ک…» در اختیارشان گذاشته شده بوده.
در زمینه تحصیلی بهترین کار این است که پیش از ورود به کلاس، درس آینده را مطالعه کرده و پاسخ های احتمالی آن را پیدا کنید. در مسایل کاری هم می توانید از این مقوله بهره گرفته و مثلا ایده های خود را در ذهن مرور کرده و سپس آنها را با مدیرتان در میان بگذارید.
انعکاس: تفسیر رویدادها
هنگامی که در ذهن خود رویدادهای پیش آمده در کار یا ملاقات ها را مرور می کنید، در اصل به آنها فکر کرده و منعکسشان می کنید. ممکن است از خود چندین سوال بپرسید که: چه چیزی خوب پیش رفت؟ کدام بخش را می توان درست کرد؟ چه چیزی را به یاد تو می آورد؟
محققان دانشکده تجارت هاروارد متذکر شده اند که نوشتارهای انعکاسی به قدرت بیشتر فرد در یادگیری کمک شایانی می کنند. به این صورت که با در نظر گرفتن ۱۵ دقیقه از وقت خود در انتهای روز، رویدادهای آن روز را بنویسید. به این صورت، تا ۲۳ درصد می توانید کارکرد خود در محیط کار را افزایش دهید.
کمک حافظه: استفاده از میان برها برای یادآوری
هنگامی که از حروف مخفف یا عکس برای یادآوری موضوعی استفاده می کنید، در واقع از کمک حافظه ها کمک می گیرید. البته لازم به یادآوری است که ابزار کمکی حافظه فی نفسه وسیله ای برای آموزش محسوب نمی شوند اما برای ایجاد یک ساختار ذهنی که می تواند روند یادآوری را تسهیل کرده و تسریع ببخشد، گزینه خوبی خواهد بود.
متعادل سازی: آگاهی از مسائلی که نمی دانید
هنگامی که بتوانید به جهالت خود در باب موضوعی پی ببرید در واقع به ذهنتان تعادل بخشیده اید. درجه بندی و ایجاد توازن در اصل، استفاده از ابزارهای قابل مشاهده برای شفاف سازی توهمات ذهنی است که داوری شما در مورد مسائل گوناگون زندگی را بهبود بخشیده و موجب می شود تا واقعیت ها را بهتر ببینید.
این مساله زمانی نمود پیدا می کند که ما از «توهمات شناختی» رنج می بریم: ما تصور می کنیم که موضوعی را فهمیده ایم اما در واقع این طور نیست. بنابراین با پرسش سوال یا نظرخواهی از دیگران می توان به این نقاط تاریک ذهن خود واقف شد.
ریحانه بازدید : 302 یکشنبه 09 آبان 1395 نظرات (0)
هر روز صبح در جنگل آهوئی از خواب بیدار میشود که میداند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه او نگردد ،

و شیری که میداند باید از آهوئی تندتر بدود تا گرسنه نماند.


راز موفقیت همین است ... با طلوع هر آفتاب با تمام توان آماده دویدن باش.

*************************************
هرکه بزرگ است ارام است،بزرگترین اقیانوس جهان ارام است.....

*************************************
ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻭ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﺎ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﻧﺴﻠﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺗﻌﻤﯿﺮﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ … ﻧﻪ ﺗﻌﻮﯾﺾ!

*************************************
به کسانی پشت سرت حرف میزنند توجه نکن..
آنها به همانجا تعلق دارند..



دقیقا پـــــــــــــــــــشت سرت

*************************************
امروز همون شنبه ای هست که به خودت وعده میدادی
اول توکل،
بعد اقدام به کار ،
موفقیت در انتظار توست

*************************************
اگر میخواهید
"خوشبخت "
باشید
"زندگی تان"
را به یک
"هدف"
گره بزنید،
نه به آدم ها و اشیاء...

*************************************
کافیست زاویه دیدت را تغییر دهی
یا شاید کمی جایت را ... !
تو اهل تغییر باش
دنیایت تغییر خواهد کرد .

*************************************
ﺩﯾﺪﯾﺪ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ؟!.اﯾﻦ آدما ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ،دﺭﺳﺖ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ!ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺳﻤﺘﻮﻥ،کﺎﻓﯿﻪ ﺩﺳﺘﻤﻮﻥ ﻣﺸﺖ ﮐﻨﯿﻢ،ﺑﮕﯿﻢ ﺗﻮﺵ ﺷﮑﻼﺗﻪ،اﻭﻥ ﺑﭽﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺷﮑﻼﺕ ﻣﯿﺎﺩ ﺳﻤﺘﻤﻮﻥ!ﺷﺎﯾﺪ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺑﺸﻪ،ﺍﻣﺎ ﮐﺎﻓیه اﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﮑﻨﻪ،ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺩﺳﺘﻤﻮﻥ ﭘﺮ ﺷﮑﻼﺕ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺳﻤﺘﻮﻥ!ﺍﯾﻨﻢ ﻗﺼﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻣﺎ آدمﻬﺎﺳﺖ،ﺑﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﻮﺍﺳﻤﻮﻥ ﺑﺎﺷﻪ،اﺯ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻫﻢ ﺳﻮﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ،ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﻭﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﯾﻢ، ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﺻﺎﺩﻕ ﺑﻮﺩ، ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﺷﮑﻼﺕ ﺑﻮﺩ،ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﻬﺶ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻧﻤﯿﺸﻪ!
#سواستفاده از اعتماد همدیگه ممنوع

*************************************
سه داستان زیبای 3 ثانیه ای برای یادآوری :

❤️ روزى روستاییان تصمیم گرفتند براى بارش باران دعا کنند در روزیکه براى دعا جمع شدند تنها یک پسربچه با خود چتر داشت.

این یعنی ایمان...


❤️کودک یک ساله اى را تصور کنید زمانیکه شما اورابه هوا پرت میکنید او میخندد زیرا میداند اورا خواهید گرفت.

این یعنى اعتماد...


❤️هر شب ما به رختخواب میرویم ما هیچ اطمینانى نداریم که فردا صبح زنده برمیخیزیم با این حال هر شب ساعت را براى فردا کوک میکنیم.

این یعنى امید...


❤️برایتان "ایمان ، اعتماد و امید به خدا" را آرزو میکنم

*************************************
یک پرنده که روی شاخه نشسته هیچوقت نمیترسه شاخه بشکنه ، چون اون به شاخه اعتماد نکرده بلکه اون به بال هاش اعتماد کرده همیشه خودتونو باور کنید .

*************************************
اه چقــدر لاغری !!! تو چرا انقــدر چاقی !!!

قدشو چه کوتولست !!! انقدر درازه یاد نردبون میوفــتم!!!

وااا هیکلش همش آمپوله…چه تن لشی داری پاشو یه باشگاه برو !!!

خلاصــه

این جماعــت از هر چیزی برای مسخره کردن شما استفاده می کنن…!
اینا همونایی هستن که چیزی برای برتــری خودشون ندارن و میخوان با مسخره کردن و
گذاشتن عیــب روی دیگران خودشون رو مورد توجه قرار بدن !!!
در یک کلام عقده و کمبود دارن…!!!

پس…

برای خودت زندگی کن نه برای مردم..

از اون چیزی که هستــی نهایت لذت رو ببر….
مطمئن باش یکی الان آرزوشه که جای تو باشه…

*************************************
با افرادی تو زندگیت گفتگو
و معاشرت کن که کمک کنند تا
دنیارو یک شکل دیگری ببینی..


همیشه تو زندگیت سعی
میکنی
چیزهای از دست رفته رو
به دست بیاری
ولی چیزهای بیشتری
از دست میدهی

*************************************
یادمان باشد محبت تجارت پایاپای نیست
چرتکه نندازیم که من چه کردم و تو در مقابل چه کردی
بی شمار محبت کنیم حتی اگر
به هر دلیلی کفه ترازوی دیگری
سبک تر بود

*************************************
سبک زندگی خودت را داشته باش
وحتی اگر
نتیجه اش تنهایی بود
بدان که تنهایی،بهتر از بودن در میان کسا نیست
که تورادر صورتی دوست دارند که
مانند آنها رفتار کنی

*************************************
کارهای بسیار خطرناکی که باعث دعوا و نزاع میان زن و شوهر میشود:
_ بی ارزش کردن همسر
_ قهر کردن
_ تهدید کردن
_ سرزنش کردن
_ تحقیر کردن
_ برانگیختن احساس گناه
_ بی توجهی و بحث را عوض کردن
_ تلافی یا مقابله به مثل کردن

*************************************
اگر در این خیال بمانید که
در اینده کاری بزرگ انجام خواهم داد حالا وقتش فرانرسیده از فردا شروع میکنم. هیچوقت به جایی نخواهید رسید.
بهترین راه حل اینه که همین حالا کارهای خودتان را به بهترین شکل انجام دهید تا در اینده از پس مشکلات برایید.

*************************************
ریحانه بازدید : 247 جمعه 07 آبان 1395 نظرات (0)
روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند ...
هیچ کس سوار ارابه آفتاب نمی شد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمی گذاشت و بعد از ارابه آفتاب کوروش سوار بر اسب می آمد. از آنجا که پادشاه ایران ریش بلند داشت و در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد می کردند و با جواهر می آراستند. کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشته اند علاقه به تجمل نداشت و در زندگی خصوصی از تجمل پرهیز می کرد، ولی می دانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیاد نیستند تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند. در آن روز کوروش، از جواهر می درخشید و اسبش هم روپوش مرصع داشت و به سوی معبد "بعل" خدای بزرگ صور می رفت و رسم کوروش این بود که هر زمان به طور رسمی وارد یکی از شهرهای امپراطوری ایران(که سکنه آن بت پرست بودند) می گردید، اول به معبد خدای بزرگ آن شهر می رفت تا اینکه سکنه محلی بدانند که وی کیش و آیین آنها را محترم می شمارد.
در حالی که کوروش سوار بر اسب به سوی معبد می رفت، "ارتب" تیرانداز برجسته فینیقی وسط شاخه های انبوه یک درخت انتظار نزدیک شدن کوروش را می کشید!
در صور، مردم می دانستند که تیر ارتب خطا نمی کند و نیروی مچ و بازوی او هنگام کشیدن زه کمان به قدری زیاد است که وقتی تیر رها شد از فاصله نزدیک، تا انتهای پیکان در بدن فرو می رود. در آن روز ارتب یک تیر سه شعبه را که دارای سه پیکان بود بر کمان نهاده انتظار نزدیک شدن موسس سلسله هخامنشی را می کشید و همین که کوروش نزدیک گردید، گلوی او را هدف ساخت و زه کمان را بعد از کشیدن رها کرد. صدای رها شدن زه، به گوش همه رسید و تمام سرها متوجه درختی شد که ارتب روی یکی از شاخه های آن نشسته بود. در همان لحظه که صدای رها شدن تیر در فضا پیچید، اسب کوروش سر سم رفت. اگر اسب در همان لحظه سر سم نمی رفت تیر سه شعبه به گلوی کوروش اصابت می کرد و او را به قتل می رسانید. کوروش بر اثر سر سم رفتن اسب پیاده شد و افراد گارد جاوید که عقب او بودند وی را احاطه کردند و سینه های خویش را سپر نمودند که مبادا تیر دیگر به سویش پرتاب شود، چون بر اثر شنیدن صدای زه و سفیر عبور تیر، فهمیدند که نسبت به کوروش سوءقصد شده است و بعد از این که وی را سالم دیدند خوشوقت گردیدند، زیرا تصور می نمودند که کوروش به علت آنکه تیر خورده به زمین افتاده است.
در حالی که عده ای از افراد گارد جاوید کوروش را احاطه کردند، عده ای دیگر از آنها درخت را احاطه کردند و ارتب را از آن فرود آوردند و دست هایش را بستند.
کوروش بعد از اینکه از اسم و رسم سوء قصد کننده مطلع گردید گفت که او را نگاه دارند تا اینکه بعد مجازاتش را تعیین نماید و اسب خود را که سبب نجاتش از مرگ شده بود مورد نوازش قرار داد و سوار شد و راه معبد را پیش گرفت و در آن معبد که عمارتی عظیم و دارای هفت طبقه بود مقابل مجسمه بعل به احترام ایستاد. کوروش بعد از مراجعت از معبد، امر کرد که ارتب را نزد او بیاورند و از وی پرسید برای چه به طرف من تیر انداختی و می خواستی مرا به قتل برسانی؟
ارتب جواب داد ای پادشاه چون سربازان تو برادر مرا کشتند من می خواستم انتقام خون برادرم را بگیرم و یقین داشتم که تو را خواهم کشت، زیرا تیر من خطا نمی کند و من یک تیر سه شعبه را به سوی تو رها کردم، ولی همین که تیر من از کمان جدا شد، اسب تو به رو درآمد و اینک می دانم که تو مورد حمایت خدای بعل و سایر خدایان هستی و اگر می دانستم تو از طرف بعل و خدایان دیگر مورد حمایت قرار گرفته ای نسبت به تو سوءقصد نمی کردم و به طرف تو تیر پرتاب نمی نمودم!
کوروش گفت در قانون نوشته شده که اگر کسی سوءقصد کند و سوءقصد کننده به مقصود نرسد دستی که با آن می خواسته سوءقصد نماید باید مقطوع گردد. اما من فکر می کنم که هنگامی که به طرف من تیر انداختی با هر دو دست مبادرت به سوءقصد کردی و با یک دست کمان را نگاه داشتی و با دست دیگر زه را کشیدی. ارتب گفت همین طور است. کوروش گفت هر دو دست در سوءقصد گناهکار است و من اگر بخواهم تو را مجازات نمایم باید دستور بدهم که دو دستت را قطع نمایند ولی اگر دو دستت قطع شود دیگر نخواهی توانست نان خود را تحصیل نمایی، این است که من از مجازات تو صرف نظر می کنم.
ارتب که نمی توانست باور کند پادشاه ایران از مجازاتش گذشته، گفت ای پادشاه آیا مرا به قتل نخواهی رساند؟ کوروش گفت : نه. ارتب گفت ای پادشاه آیا تو دست های مرا نخواهی برید؟ کوروش گفت: نه. ارتب گفت من شنیده بودم که تو هیچ جنایت را بدون مجازات نمی گذاری و اگر یکی از اتباع تو را به قتل برسانند، به طور حتم قاتل را خواهی کشت و اگر او را مجروح نمایند ضارب را به قصاص خواهی رسانید. کوروش گفت همین طور است. ارتب پرسید پس چرا از مجازات من صرف نظر کرده ای در صورتی که من می خواستم خودت را به قتل برسانم؟ پادشاه ایران گفت: برای اینکه من می توانم از حق خود صرف نظر کنم، ولی نمی توانم از حق یکی از اتباع خود صرف نظر نمایم چون در آن صورت مردی ستمگر خواهم شد.
ارتب گفت به راستی که بزرگی و پادشاهی به تو برازنده است و من از امروز به بعد آرزویی ندارم جز این که به تو خدمت کنم و بتوانم به وسیله خدمات خود واقعه امروز را جبران نمایم. کوروش گفت من می گویم تو را وارد خدمت کنند.
از آن روز به بعد ارتب در سفر و حضر پیوسته با کوروش بود و می خواست که فرصتی به دست آورد و جان خود را در راه کوروش فدا نماید ولی آن را به دست نمی آورد. در آخرین جنگ کوروش که جنگ او با قبایل مسقند بود نیز ارتب حضور داشت و کنار کوروش می جنگید و بعد از آنکه موسس سلسله هخامنشی(کوروش بزرگ) به قتل رسید، ارتب بود که با ابراز شهامت زیاد جسد کوروش را از میدان جنگ بدر برد و اگر دلیری او به کار نمی افتاد شاید جسد موسس سلسله هخامنشی از مسقند خارج نمی شد و آنها نسبت به آن جسد بی احترامی می کردند، ولی ارتب جسد را از میدان جنگ بدر برد و با جنازه کوروش به پاسارگاد رفت و روزی که جسد کوروش در قبرستان گذاشته شد، کنار قبر با کارد از بالای سینه تا زیر شکم خود را شکافت و افتاد و قبل از اینکه جان بسپارد گفت : بعد از کوروش زندگی برای من ارزش ندارد.
کوروش بزرگ یا کوروش کبیر(۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار دودمان هخامنشی است. شاه پارسی پادشاهی انسان دوست بود و از صفات و خدمات او بخشندگی‌، بنیان گذاری حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و... شناخته شده‌ است.

تعداد صفحات : 23

درباره ما
همه جا و همه چیز
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • يکشنبه 16 آبان 1395
  • جمعه 14 آبان 1395
  • سه شنبه 11 آبان 1395
  • يکشنبه 09 آبان 1395
  • جمعه 07 آبان 1395
  • چهارشنبه 05 آبان 1395
  • دوشنبه 03 آبان 1395
  • شنبه 01 آبان 1395
  • جمعه 30 مهر 1395
  • چهارشنبه 28 مهر 1395
  • سه شنبه 27 مهر 1395
  • يکشنبه 25 مهر 1395
  • چهارشنبه 21 مهر 1395
  • سه شنبه 20 مهر 1395
  • دوشنبه 19 مهر 1395
  • سه شنبه 30 شهريور 1395
  • يکشنبه 28 شهريور 1395
  • جمعه 26 شهريور 1395
  • چهارشنبه 24 شهريور 1395
  • دوشنبه 22 شهريور 1395
  • يکشنبه 21 شهريور 1395
  • شنبه 20 شهريور 1395
  • پنجشنبه 18 شهريور 1395
  • سه شنبه 16 شهريور 1395
  • يکشنبه 14 شهريور 1395
  • جمعه 12 شهريور 1395
  • چهارشنبه 10 شهريور 1395
  • سه شنبه 09 شهريور 1395
  • دوشنبه 08 شهريور 1395
  • يکشنبه 07 شهريور 1395
  • شنبه 06 شهريور 1395
  • جمعه 05 شهريور 1395
  • پنجشنبه 04 شهريور 1395
  • چهارشنبه 03 شهريور 1395
  • سه شنبه 02 شهريور 1395
  • دوشنبه 01 شهريور 1395
  • يکشنبه 31 مرداد 1395
  • شنبه 30 مرداد 1395
  • جمعه 29 مرداد 1395
  • پنجشنبه 28 مرداد 1395
  • چهارشنبه 27 مرداد 1395
  • سه شنبه 26 مرداد 1395
  • دوشنبه 25 مرداد 1395
  • يکشنبه 24 مرداد 1395
  • شنبه 23 مرداد 1395
  • جمعه 22 مرداد 1395
  • پنجشنبه 21 مرداد 1395
  • چهارشنبه 20 مرداد 1395
  • سه شنبه 19 مرداد 1395
  • دوشنبه 18 مرداد 1395
  • يکشنبه 17 مرداد 1395
  • شنبه 16 مرداد 1395
  • جمعه 15 مرداد 1395
  • پنجشنبه 14 مرداد 1395
  • يکشنبه 03 مرداد 1395
  • سه شنبه 15 تير 1395
  • دوشنبه 30 فروردين 1395
  • شنبه 28 فروردين 1395
  • پنجشنبه 26 فروردين 1395
  • سه شنبه 24 فروردين 1395
  • دوشنبه 23 فروردين 1395
  • شنبه 21 فروردين 1395
  • پنجشنبه 19 فروردين 1395
  • سه شنبه 17 فروردين 1395
  • يکشنبه 15 فروردين 1395
  • جمعه 13 فروردين 1395
  • پنجشنبه 12 فروردين 1395
  • چهارشنبه 11 فروردين 1395
  • جمعه 28 اسفند 1394
  • شنبه 03 بهمن 1394
  • سه شنبه 22 دی 1394
  • چهارشنبه 18 شهريور 1394
  • جمعه 02 مرداد 1394
  • دوشنبه 29 تير 1394
  • جمعه 26 تير 1394
  • چهارشنبه 24 تير 1394
  • دوشنبه 22 تير 1394
  • شنبه 20 تير 1394
  • پنجشنبه 18 تير 1394
  • سه شنبه 16 تير 1394
  • يکشنبه 14 تير 1394
  • سه شنبه 02 تير 1394
  • سه شنبه 27 خرداد 1393
  • چهارشنبه 13 فروردين 1393
  • دوشنبه 11 فروردين 1393
  • پنجشنبه 22 فروردين 1392
  • شنبه 17 فروردين 1392
  • جمعه 25 اسفند 1391
  • دوشنبه 02 بهمن 1391
  • شنبه 30 دی 1391
  • پنجشنبه 28 دی 1391
  • دوشنبه 25 دی 1391
  • پنجشنبه 21 دی 1391
  • سه شنبه 19 دی 1391
  • يکشنبه 17 دی 1391
  • جمعه 15 دی 1391
  • چهارشنبه 13 دی 1391
  • دوشنبه 11 دی 1391
  • پنجشنبه 23 آذر 1391
  • چهارشنبه 22 آذر 1391
  • شنبه 18 آذر 1391
  • پنجشنبه 16 آذر 1391
  • نظرسنجی
    میزان رضایت شما از مطالب وبلاگ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 120
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 17
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 169
  • باردید دیروز : 733
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 939
  • بازدید ماه : 1,516
  • بازدید سال : 4,178
  • بازدید کلی : 110,993